شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ ..سلامم را تو پاسخ گوي؛ در بگشاي؛ منم من ميهمان هر شبت؛ منم من سنگ تيپا خوردء رنجور؛منم من نغمهء ناجور؛ نه از رومم، نه از زنگم؛ همان بي رنگ بي رنگم؛ بيا بگشاي در؛ بگشاي؛ دلتنگم . . . ! آبجي كوچيكه هستي !كيا هستن
عطا
89/4/7
سلام به روي ماهت ... به چشمون سياهت ... به موهاي سياهت به گل قرمز روي موي سياهت ... به گل هاي سفيد روبروي موي سياهت :دي
:دي:دي:دي خوبي خانميييييييييي
شعره رو خوندم ياد يه اهنگ ماني رهنما افتادم كه مي خوند : نه از بادم نه از خاكم نه دربندم نه ازادم .. نه ان ليلا ترين مجنون نه شيرينم نه فرهادم ... نه از اتش نه از سنگم نه از رومم نه از زنگم ... فقط مثل تو غمگينم فقط مثل تو دلتنگم ... به به
اوهوم خوفم ... يه عالمه كار دارم ولي حسش رو ندارم :دي .. اومدم بازي
اره منم اين آهنگ رو شنيدم قشنگه :دي قربونت خسته بنااااااااااااااشيييييي
مرررررررررررررسي ... كي حوصله داره فردا بره سر كار؟ من من ... كي حوصله داره برنامه بنويسه ؟ من من ... كي خسته س ؟ دشمن ... دشمن كيه ؟ امريكا ... مرگ بر امريگا :دي
ههههههههههه آبجي يادت داده (چشمك)
اره معلومه؟ :)) ... به چپ چپ ... به راست راست ... خبردار .. گروهان به خط شين ... يك دو سه چهار :دي
واااي خدا ياده دبيرستان افتادم كتاب آمادگي دفاعي معلم ميگفت بچپ چپ يكي راست ميرفت يكي چپ ميمرديم از خنده ههه
اااااااااااسموني ... مگه شما پسر بودين؟ تو پسري؟ ... دخترا كه امادگي دفاعي ندارن (شكلك مشكوك)
چرا داشتيم تازه آموزش هاي ديگه اي هم ميدادن منتها شانس ما نيفتاد اسلحه از هم باز ميكردن و....باز كردن اسلحه و درست كردنش شانس ما نشد ولي داشتيم كتابو
واااي ياده اون موقع افتادم دارم از خنده ميميرم ههههههه عينه فيلماي طنز بود
اسلحه ديگه ... مطمئني؟ پس چرا ما نداشتيم .. يعني اين قدر سنم رفته بالا كلا سيستم اموزشي عوض شده؟
اره بود اسلحه و.....يك سال در ميون بود شانس ما نيفتاد ما همون بچپ چپ و به راست راست از خنده ميميرديم هههههه يادته برره وقتي ميخواستن مثلا برن سربازي مثل همون بوديم ههه
عجيبه ... تا حالا نشنيده بودم ... ايوووووووول ... منم دلم خواست
چرا داشتيييييييييم باور نميكني برم كتابمو بگردم عكس بگيرم بيارم بزارمش اينجا ههه:دي تازه براي خنده همش اصرار ميكرديم تمرين كنيم :دي
اسموني جان ... امشب سوادت نم كشيده ها مادر جان ... اصرار مجيد جان ... اصرار ... اون اسرار به معني رازه :دي
واااااااي ضايع شدددددددددم من اشتباه املاي نداشتم كه چششششم زدددددن:دي باشه اصلاح ميشود:دي
اشكال نداره داري خاطرات كودكي تعريف مي كني ... اون زمان هايي كه سوادت در اين حد نبود :دي
اره ديگه :دي:دي خاطرته همراه با سواد عجب خاطراتي داشتيم زمان مدرسه هههههيييييييييي هميشه هر وقت ورزش داشتيم غذا مي اورديم آش و ماكاروني كلاس رو شكله رستوران ميكرديم :دي
بابا شما خيلي خلاف بودين ... دوران ما از اين كارا نمي كردن .. الان دخترا انگار نه انگار دارن مي رن مدرسه ... زمان ما بايد مانتو يه سايز بزرگتر و بي چاك مي پوشيدن و اووووه .. حالا بيا ببين ... من يه بار توي زمستون ديرم شده بود دويدم تا مدرسه لپام قرمز شده بود دم در مدرسه ناظم خفتم كرد با يه دستمال كه خجالت نمي كشي .. اول صورتت رو پاك كن .. حالا من قسم وايه كه به خدا خانوم ما كاري نكرديم :دي
هههه آبجي تازه ما كلاسمون از نظره اخلاق دوست داشتنيترين كلاس تازه دبيرا هم مي اومدن ميخورن :دي خيلي خاطرات خوشي داشتيم كلاسمون خيلييييييي
همين ديگه ... تقصير شما نبوده پس .. خانه از پاي بست ويران بوده :دي
ههههه نه آبجي باور كن خيلي دبيرا سر كلاس خششششششك بودن ولي بيرون كلاس عينه دوستان بوديم خب مدرسه خوشي هاي داره ديگه بيا در گوشت بگم(تازه بعضيا حنا مياوردن همين حناي عربي هست ميزنن به دست سر زنگاي كه معلم نبود مينشستن حنا ميزدن هههه):دي آبجي احتمالا هيشكي مثل كلاس ما نبوده :دي همه هم ازمون راضي بودن:دي
دم شما گرم بابا .. خيلي باحاليد ... بچه م رو ميام مدرسه شما اسم مي نويسم :دي
آسموني”•.¸فاطمه¸.•”
رتبه 0
0 برگزیده
543 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top